به گزارش مشرق، جلال خوشچهره در ستون یادداشت های روزنامه اعتماد با اشاره به ائتلاف علیه داعش نوشت:
دولت باركاوباما در حال ايجاد ائتلاف جهاني عليه داعش است. در اينزمينه تاكنون دو اجلاس بينالمللي يكي از سوي ناتو در انگليس و ديگري در جده (عربستان سعودي) برگزار شده است. اجلاس سومي هم قرار است به زودي در پاريس برگزار شود و 30 كشور عضو جامعه بينالملل در آن حضور يابند. در همه اجلاس ياد شده قرار بر اين است كه ابتكار هر نوع اقدام عليه داعش به عهده واشنگتن باشد و بقيه براساس تقسيم كار محوله عمل كنند. هدف از فرآيند جاري، تعقيب ايده قدرتمندي بهنام «امنيت» دربرابر تروريسم است. اما چند سوال و نكته كليدي موفقيت اين ايده را دستخوش ترديد ميكند: نخست اينكه ايده بالا چه هدفي را بهلحاظ مفهومي دنبال ميكند؟ بهعبارت ديگر اين مفهوم به هدفي معلوم و اجماعپذير نياز دارد كه همه بازيگران متن و حاشيه را براي مشاركت در آن مجاب كند. سوال دوم اينكه شرايط لازم براي استقرار امنيت در محيطي ناآرام مانند سوريه و عراق كدام است؟ ابزارهاي تامين اين منظور چيست؟ و آيا بازيگران منطقهيي و جهاني ظرفيت كافي براي انجام ماموريت خود را دارند؟ اقدام نظامي سالهاي 2001، 2003، 2012 ميلادي در افغانستان، عراق و ليبي تجربهيي ناكام را در استقرار امنيت در مناطقي كه روزگاري كانون ناامني خوانده ميشدند بهجا گذاشته است. در واقع «پديده داعش» بهترتيبي محصول اقدام بدون هدف معلوم در تحولاتي است كه از سالهاي ياد شده ريشه ميگيرد. اما تلاش براي اقدام جديد با دو نكته استراتژيك نيز همراه است؛ نخست اينكه ائتلافسازي واشنگتن بيش از هرچيز زير سايه فرقهگرايي، تنشهاي طايفهيي و رقابتهاي منطقهيي قرار دارد. همين مهم گمانهزني درباره آينده ائتلاف درحال ساخت كنوني را دچار ترديد ميكند. دوم؛ پرهيز واشنگتن از مشاركت ايران در ائتلاف عليه داعش، بههردليل مربوط به چانهزني كشورهاي عرب منطقه؛ رژيم اسراييل و نيز حتي ملاحظات مربوط به مذاكرات هستهيي كه باشد، يك نقص بزرگ را درپي دارد و آن چشمپوشي از تاثيرگذارترين بازيگر منطقه در حل مشكلي است كه اكنون جامعه جهاني آن را تهديدي عليه امنيت خود خوانده است. در حالحاضر برخي دولتهاي عرب منطقه در هيئت «برادراندشمن» با نگاه به منافع خصوصي خود از يكسو رقابتهاي بينالعربي خود را دنبال ميكنند و از سوي ديگر با ائتلاف يادشده درپي اهداف تهديد آميزي هستند كه بيش از دفع خطر داعش، خود مسبب بروز بحرانهاي فرقهيي _ طايفهيي خواهند شد. چشمانداز آنچه دولتهاي عربي ياد شده در پي آن هستند، تشنج مستمر و بيپاياني است كه پديده داعش تنها يك نمونه از پيامدهاي شوم آن است. ايران خواستار دفع خطر داعش در فرآيندي فارغ از نگرشهاي فرقهيي و ملاحظاتي است كه اكنون برخي دولتهاي عربي و واشنگتن بهآن دچارند. در اينحال تاكيد بر حفظ حوزه امنيتي خود، منطقي است كه تهران در مشروعيتگذاري بر هرنوع اقدام نظامي در منطقه، مورد تاكيد قرار ميدهد.تهران نميتواند به عنوان بازيگري منفعل تنها نقش تماشاچي را در تحولاتي داشته باشد كه هنوز ابهامهاي زيادي دربارهاش وجود دارد.
ابهامها درباره ائتلافي كه واشنگتن در پي آن است، تنها به ايران محدود نميشود بلكه روسيه نيز دچار همين وضع است. روسها اكنون درگير مناقشه با غرب بر سر شبه جزيره كريمه هستند. اين مناقشه كه به منازعه نزديك است، بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تاكنون بيبديل است. روسها درك روشني از اهداف واشنگتن و متحدان غربي آن به ائتلاف عليه داعش ندارند. خاصه آنكه روسيه از ناحيه قفقاز و آسياي ميانه احساس امني ندارد.
بهاين ترتيب باراكاوباما براي ائتلافي كه در پي ايجاد آن است در رفع ابهامهاي بالا هيچ پاسخ روشني نداده است. اگر ايده «امنيت» شاه بيت اين ائتلاف است ولي لازم است نخست هدف و شرايط مترتب برآن براي همه بازيگران منطقهيي و جهاني معلوم باشد. تنها در اينصورت است كه ميتوان اميد داشت؛ ائتلاف عليه داعش به شكلي منسجم و فراگير به دفع اين خطر امنيتي خواهد انجاميد.
دولت باركاوباما در حال ايجاد ائتلاف جهاني عليه داعش است. در اينزمينه تاكنون دو اجلاس بينالمللي يكي از سوي ناتو در انگليس و ديگري در جده (عربستان سعودي) برگزار شده است. اجلاس سومي هم قرار است به زودي در پاريس برگزار شود و 30 كشور عضو جامعه بينالملل در آن حضور يابند. در همه اجلاس ياد شده قرار بر اين است كه ابتكار هر نوع اقدام عليه داعش به عهده واشنگتن باشد و بقيه براساس تقسيم كار محوله عمل كنند. هدف از فرآيند جاري، تعقيب ايده قدرتمندي بهنام «امنيت» دربرابر تروريسم است. اما چند سوال و نكته كليدي موفقيت اين ايده را دستخوش ترديد ميكند: نخست اينكه ايده بالا چه هدفي را بهلحاظ مفهومي دنبال ميكند؟ بهعبارت ديگر اين مفهوم به هدفي معلوم و اجماعپذير نياز دارد كه همه بازيگران متن و حاشيه را براي مشاركت در آن مجاب كند. سوال دوم اينكه شرايط لازم براي استقرار امنيت در محيطي ناآرام مانند سوريه و عراق كدام است؟ ابزارهاي تامين اين منظور چيست؟ و آيا بازيگران منطقهيي و جهاني ظرفيت كافي براي انجام ماموريت خود را دارند؟ اقدام نظامي سالهاي 2001، 2003، 2012 ميلادي در افغانستان، عراق و ليبي تجربهيي ناكام را در استقرار امنيت در مناطقي كه روزگاري كانون ناامني خوانده ميشدند بهجا گذاشته است. در واقع «پديده داعش» بهترتيبي محصول اقدام بدون هدف معلوم در تحولاتي است كه از سالهاي ياد شده ريشه ميگيرد. اما تلاش براي اقدام جديد با دو نكته استراتژيك نيز همراه است؛ نخست اينكه ائتلافسازي واشنگتن بيش از هرچيز زير سايه فرقهگرايي، تنشهاي طايفهيي و رقابتهاي منطقهيي قرار دارد. همين مهم گمانهزني درباره آينده ائتلاف درحال ساخت كنوني را دچار ترديد ميكند. دوم؛ پرهيز واشنگتن از مشاركت ايران در ائتلاف عليه داعش، بههردليل مربوط به چانهزني كشورهاي عرب منطقه؛ رژيم اسراييل و نيز حتي ملاحظات مربوط به مذاكرات هستهيي كه باشد، يك نقص بزرگ را درپي دارد و آن چشمپوشي از تاثيرگذارترين بازيگر منطقه در حل مشكلي است كه اكنون جامعه جهاني آن را تهديدي عليه امنيت خود خوانده است. در حالحاضر برخي دولتهاي عرب منطقه در هيئت «برادراندشمن» با نگاه به منافع خصوصي خود از يكسو رقابتهاي بينالعربي خود را دنبال ميكنند و از سوي ديگر با ائتلاف يادشده درپي اهداف تهديد آميزي هستند كه بيش از دفع خطر داعش، خود مسبب بروز بحرانهاي فرقهيي _ طايفهيي خواهند شد. چشمانداز آنچه دولتهاي عربي ياد شده در پي آن هستند، تشنج مستمر و بيپاياني است كه پديده داعش تنها يك نمونه از پيامدهاي شوم آن است. ايران خواستار دفع خطر داعش در فرآيندي فارغ از نگرشهاي فرقهيي و ملاحظاتي است كه اكنون برخي دولتهاي عربي و واشنگتن بهآن دچارند. در اينحال تاكيد بر حفظ حوزه امنيتي خود، منطقي است كه تهران در مشروعيتگذاري بر هرنوع اقدام نظامي در منطقه، مورد تاكيد قرار ميدهد.تهران نميتواند به عنوان بازيگري منفعل تنها نقش تماشاچي را در تحولاتي داشته باشد كه هنوز ابهامهاي زيادي دربارهاش وجود دارد.
ابهامها درباره ائتلافي كه واشنگتن در پي آن است، تنها به ايران محدود نميشود بلكه روسيه نيز دچار همين وضع است. روسها اكنون درگير مناقشه با غرب بر سر شبه جزيره كريمه هستند. اين مناقشه كه به منازعه نزديك است، بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تاكنون بيبديل است. روسها درك روشني از اهداف واشنگتن و متحدان غربي آن به ائتلاف عليه داعش ندارند. خاصه آنكه روسيه از ناحيه قفقاز و آسياي ميانه احساس امني ندارد.
بهاين ترتيب باراكاوباما براي ائتلافي كه در پي ايجاد آن است در رفع ابهامهاي بالا هيچ پاسخ روشني نداده است. اگر ايده «امنيت» شاه بيت اين ائتلاف است ولي لازم است نخست هدف و شرايط مترتب برآن براي همه بازيگران منطقهيي و جهاني معلوم باشد. تنها در اينصورت است كه ميتوان اميد داشت؛ ائتلاف عليه داعش به شكلي منسجم و فراگير به دفع اين خطر امنيتي خواهد انجاميد.